دنیا را میخاهم بسازم و تغیر دهم.. نوجوونی
یکشنبه 91/5/1
در کودکی به این فکر می کردم که باید دنیا را تغییر دهم و بسازم. کمی که بزرگ تر شدم فهمیدم
که دنیا را نمی توان عوض کرد. در جوانی تصمیم گرفتم که کشورم را بسازم و متحول کنم
اما بعد از مدتها فهمیدم که از پس این کار برنمی آیم. بعدها تصمیم گرفتم
که شهرم را بسازم و به مدینه فاضله مبدل سازم اما بعد از مدت ها
فهمیدم که این کار هم نشدنی است تصمیم گرفتم تمام
توجهم را به خانواده ام معطوف کنم که بی نقص
و کامل و درست باشد، اما حال در سن
نود سالگی فهمیدم که اگر
از همان ابتدا خودم را درست کرده بودم، تا بحال به تمام این اهداف رسیده بودم ...
تـــــــــــــــــــک رو.....................نوجوونی.................
[ ]
+ نوشته شده در ساعت 1:33 صبح توسط محـــــمد