قلـــــب نوجوونی
جمعه 91/4/9
خدایا در پرتگاهای زندگی موجودی لرزان
و سرکش هستم . دوست دارم خوب باشم
اما شرایط دنیا بد بودن را می طلبد دوست
دارم خوب باشم اما مدل زندگی ام بد بودن
را لازمه ی قشنگی میداند .همیشه درشرایط
خودم را مقصر نمی دانم دنیای امروز را محکوم
میکنم و ان سرکوب میکنم خدایا چرا من
می خواهم خودم را به راهی که
نیست قرار دهم و از ان به مقصدی
تاریک برسم بی توجه به سر بالایی ها
و پیچ و خم هایی که درمقابل خودنمایی میکنند .
احساس می کنم به زودی می رسم اما احساسم
اینجاست که اشتباه میکند و تاوانش افتادن در دره ای
سوزان است .
[ ]
+ نوشته شده در ساعت 7:36 عصر توسط محـــــمد