کودکی کوزه ای شکست و گریست که مرا پای خانه رفــتـن نــیست چه کــنــم ، اوسـتاد اگر پــرســــد کوزه ی آب ازوست،ازمن نیست زین شکسته شدن دلم بشکست کار ایام جـز شـکـسـتــن نـیــسـت گر نکوهش کند که کوزه چه شد سـخـنـیـم از بــرای گـفـتـن نیست چـیـزهـا دیـده ام و نـخـواسـته ام دل مـن هـم دلـست ،آهــن نـیـست روی مــادر نــدیـده ام هـرگــز چـشـم طـفـل یـتیم ، روشن نیست لعل من چیست ، عقده های دلم عقد خونین ، به هیچ مخزن نیست تـرسـم آنـگـه دهـنـد پـیـرهـنـم که نـشـانـی و نـامـی از تـن نـیست کودکی گفت مسکن تو کجاست؟ گفتم آنـجـا که هـیـچ مـسکن نیست
دوســــت ان
اگر به شما بگویند که از
اول زندگی شما تا اینجا
فیلم تهیه شد و نام فیلم
را به عهده شما گذاشته.باشند
؛ چه اسمی انتخاب
می کنید ؟؟؟
************************************************************************
به سلامتی بچه های قدیم که با زغال سبیل می گذاشتند تا شبیه بابا هاشون شوند نه امروزی ها که زیر ابر و برمی دارند تا شبیه ماما هاشون شوند !!!!!
[ ]
+ نوشته شده در ساعت 7:18 عصر توسط محـــــمد